فرقه بابیه، تاریخی که مسخ شد

به گزارش وبلاگ آژانس الکترونیکی، پنهان کردن باب، علت مشتبه شدن امر او بر تعدادی از مردم زمانش بود؛ چرا که اگر جامعه وی را با آن رفتار و سکنات غیرعادی می دید، خیلی زود رهایش می کرد.

فرقه بابیه، تاریخی که مسخ شد

نشست علمی منظره تاریخ متقدم فرقه بابیه و چالش اصالت منابع آن، چهارشنبه شب گذشته، به همت انجمن علمی دانشجویان تاریخ دانشگاه فردوسی و به صورت مجازی، در صفحه اختصاصی این انجمن برگزار گردید. هدف از برگزاری این نشست، آنالیز زوایای ناگفته و ناشنیده ای بود که در جریان فعالیت فرقه بابیه، طی سال های 1260 تا 1268 ق رقم خورد.

بابیه، اسم فرقه ای است که به وسیله شخصی به نام سیدعلی محمد شیرازی، مشهور به باب، در سال 1260 ق تأسیس شد؛ مبنای شکل گیری این فرقه، ادعای مرتبط بودن سیدعلی محمد با امام زمان (عج) بود. وی سپس با تغییر ادعایش، ابتدا خود را امام زمان (عج) نامید و سپس مدعی شد که پیامبر تازهی است. بعضی شواهد حاکی از آن است که باب در اواخر عمر، ادعای الوهیت هم داشت.

تعدادی از نویسندگان معاصر معتقدند که بابیه، پس از سرکوبی در سال 1268 ق، به جنبشی زیرزمینی تبدیل شد و در حوادث بعدی تاریخ معاصر ایران، مانند مشروطیت، تأثیر گذاشت. اقلیت بابی حاضر در ایران خیلی زود مضمحل شد و جای خود را به جریان بهائیت داد که مدعی بود ادامه فرقه بابیه است.

با این حال، بهائیان برای انتشار آثار تاریخی دوره بابیه، از خود عجله ای نشان نمی دهند و سال هاست که با وجود نگارش کتاب به وسیله آن ها درباره تاریخچه فرقه بابیه، منابع دست اول، معدود و مشهور تاریخی در این زمینه، موردتوجه آن ها نیست و عموماً به صورت خطی در دسترس دیگران قرار می گیرد؛ نسخه هایی که به علت ناخوانا بودن خطوط، برای بسیاری از اهل مطالعه قابل استفاده نیستند. در این نشست، ضمن آنالیز این موضوع، به مسئله نابودشدن اسناد و مدارک تاریخی فرقه بابیه، به وسیله بهائیان اشاره شد و این اقدام مورد بحث و تحلیل نهاده شد.

جواد نوائیان، دانشجوی دکتری تاریخ دانشگاه فردوسی، در این نشست و پس از بیان مختصری از تاریخ فرقه بابیه گفت: مطالعه روی این فرقه به علت فقدان اسناد و مدارک مربوط به آن، کار ساده ای نیست.

هرچند که بابی ها به خاطر فعالیت های مخفیانه و به علت تقابل نظامی و اعتقادی با جامعه ایران، فرصت زیادی برای نوشتن تاریخ نداشتند، اما معدود آثار به جای مانده از آن دوره، معمولاً به وسیله محافل رسمی بهائیان نادیده گرفته می گردد؛ مثلاً کتاب نقطه الکاف، منسوب به فردی به نام میرزاجانی کاشانی از نخستین آثار تاریخی در فرقه بابیه است که به وسیله ادوارد براون در سال 1910، در لیدن هلند منتشر شد و ظاهراً تنها کتابی از تاریخ بابیه است که چاپ و بر آن مقدمه ای نوشته شده است.

نوائیان درباره علت این رویکرد شرح داد: علت اصلی چنین اقدامی را باید درگیری های درون فرقه ای میان بهائیان و ازلی ها بدانیم. پس از اعدام باب در شعبان 1266، میرزایحیی نوری به اسم جانشین وی مشهور شد؛ اما بعد ها و در جریان تبعید بابی ها به بغداد که پس از رویداد ترور نافرجام ناصرالدین شاه رقم خورد، برادر میرزا یحیی صبح ازل، به نام حسینعلی نوری و مشهور به بهاءا... که منشی سرنموده وقت فرقه بابیه بود، ادعای پیامبری کرد و فرقه بهائیت را بنیان گذاشت.

بدیهی است که آثار تاریخی درون فرقه ای، پیش از طرح ادعای حسینعلی نوری، همگی بر له برادرش صبح ازل نوشته شده بود و نشان می داد که حسینعلی نوری عملاً در دم و دستگاه بابی، به اسم عضوی درجه دوم محسوب می شد و صرفاً به علت ثروتمند بودن، مطرح بود.

وی اضافه نمود: بعد از طرح ادعای تازه، هواداران حسینعلی نوری، یعنی بهائیان اولیه، سخت به تکاپو افتادند تا هر آن چه را که ریاست درون فرقه ای صبح ازل را تأیید می نماید، از بین ببرند.

این نکته ای است که ادوارد براون در مقدمه کتاب نقطه الکاف به آن اشاره می نماید و تصریح دارد که مورخان بهائی، مانند میرزاحسین همدانی، نویسنده کتاب موسوم به تاریخ تازه، محتوای درون فرقه ای بابی را نسخ بل مسخ نموده اند؛ یعنی آن چه به اسم تاریخ درون فرقه ای بابی مطرح بود، به وسیله بهائیان دچار جرح، تعدیل و حتی تغییر شکلی و ماهوی شد تا ادعا های حسینعلی نوری بر اساس آن در میان بابی ها تأیید و تثبیت گردد.

نوائیان به سرعت تاریخ نگاری در فرقه بهائیت هم اشاره نمود و گفت: تمام سرکردگان فرقه بهائیت یا به نوشتن تاریخ تازه دستور داده اند یا خودشان به این کار مبادرت ورزیده اند؛ حسینعلی نوری به میرزاحسین همدانی و نبیل زرندی و تا حدودی، ابوالفضل گلپایگانی چنین دستوری داد؛ پس از او، عباس افندی، پسر و جانشین وی در فرقه بهائیت، کتاب رساله شخصی سیاح را نوشت و در دوران سرنموده بعدی، یعنی شوقی افندی، وی شخصاً به نگارش تاریخی با اسم قرن بدیع مبادرت ورزید.

این تعدد تاریخ نگاری برای یک موضوع مشترک، هرچند در تاریخ چیز بعیدی نیست، اما سماجت در این کار و تدوین کتاب در فواصل زمانی کوتاه، نشان دهنده دغدغه ذهنی سرکردگان بهائی در این زمینه است؛ به هر حال آن ها باید جوری، جواب پرسش های بی پاسخ پیروان خود را می دادند.

علت دیگر این اقدام، شاید آخرین کوشش های ازلیان برای روکردن ماهیت بهائیان در جدال درون فرقه ای است؛ عزیه نوری، خواهر میرزا یحیی صبح ازل و حسینعلی نوری، در رساله ای طولانی به نام تنبیه النائمین به ادعا های تاریخی حسینعلی نوری و پسرش عباس افندی تاخته است و به نظر می رسد کوشش های دائمی بهائیان برای عدم انتشار کتاب های تاریخ دوره متقدم فرقه بابیه و اهتمام به افزایش سرسام آور تولیدات تاریخی ساخته و پرداخته خودشان، برای محو اعتراضات یا مستنداتی از این قبیل هم بوده باشد.

موضوع دیگری که با سوال مخاطبان در دستورکار نشست نهاده شد، مربوط به ماهیت ادعای سیدعلی محمد شیرازی، معروف به باب بود. نوائیان ضمن تشریح شرایط ناگوار حاکم بر ایران در زمان شروع ادعای باب، مانند ماجرای شکست ایران از روسیه تزاری و انگلیس و بعلاوه، شیوع بیماری های واگیر و شورش های متعددی مانند غائله آقاخان محلاتی در کرمان و جنوب شرق، گفت:

آنالیز شخصیت و آثار باب قبل از طرح ادعای نهایی او، نشان می دهد که وی اصولاً شخصیتی گوشه گیر و مردم گریز داشت. باب به ندرت با مردم روبه رو می شد و اتفاقاً اعتضادالسلطنه، وزیر کشور امیرکبیر و نویسنده کتاب المتنبئین که با نام فتنه باب در دسترس پژوهشگران است، اعتقاد دارد که پنهان کردن باب، علت مشتبه شدن امر او بر تعدادی از مردم زمانش بود؛ چرا که اگر جامعه وی را با آن رفتار و سکنات غیرعادی می دید، خیلی زود رهایش می کرد.

وی اضافه نمود: باب در خصوص ادعاهایش، کاملاً تحت تأثیر اطرافیان خود قرار داشت. سرکردگان بابی، به ویژه قرةالعین، نقش ویژه ای در طرح ادعا های تازه باب داشتند. خوب است بدانید که ابتدا این قرةالعین بود که ادعای نسخ اسلام را عنوان نمود و باب با فاصله چندماه پس از این ادعا، بر آن مُهر تأیید زد.

در میان نویسندگان معاصر و حتی نویسندگان هم دوره باب، بعضی این مسئله را دریافته و به آن تصریح نموده اند؛ مثلاً آرتور دو گوبینو، دیپلمات فرانسوی که در میانه عصر قاجار به ایران آمد، در کتاب ادیان و مذاهب آسیای مرکزی که یکی از منابع مهم مطالعه تاریخ متقدم فرقه بابیه است، شورش ها و اقدامات بابی ها را با دستور شخص باب نمی داند و آن را اقدامات خودسرانه پیروان اولیه وی، موسوم به حروف حی فرض می نماید.

این موضوعی است که آقای حسن مرسلوند، در مقدمه عالمانه خود بر کتاب ناموس ناصری اثر ملامحمدتقی مامقانی (گزارش مناظره علمای تبریز با باب) به آن اشاره و تصریح دارد.

منبع: روزنامه خراسان

منبع: فرادید

به "فرقه بابیه، تاریخی که مسخ شد" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "فرقه بابیه، تاریخی که مسخ شد"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید